مقدمه
امروزه انقلابی شگرف در فنون ارتباطی و اطلاعاتی بهوجود آمده است. شکل گیری یک نظام ارتباطی جدید مبتنی بر زبان همگانی دیجیتالی، بنیاد مادی جامعه را چنان دگرگون کرده که هیچ گونه انزوا گزینی وکنارهگیری را برنمیتابد و حتی دور افتاده ترین و سنتیترین جوامع نیز از بستن مرزهای خود به روی جریانها وشبکههای جهانی ناتوان هستند.
این مرحله از فرایند جهانی شدن که بیشتر از چند دهه قدمت ندارد و با شتاب و شدت فزاینده بی سابقهای پیش می رود، با زبان و بیان متفاوتی مورد تأکید نظریهپردازان مختلف قرار گرفته است. مدافعان تجدد، این مرحله را جزئی از تاریخ تجدد میدانند و هیچ گونه گسست یا دگرگونی کیفی و بنیادی را نمیپذیرند. از دیدگاه آنان چنین تحولات و دگرگونی های پرشتابی در عرصه جهانی، در واقع نشانه های فرارسیدن آخرین و پیشرفتهترین مرحله تجدد است. این مرحلهی پیشرفته گاهی «جامعه اطلاعات محور»، گاهی «مرحله عالی تجدد»، و گاهی هم «تجدد انعکاسی» نامیده می شود (Lyon,45-49).
منتقدان و مخالفان تجدد نیز از متأخرترین مرحلهی فزاینده در هم تنیدگی جهانی سخن میگویند ولی این مرحله جدید را در دورهی تداوم و یا گسترش تجدد به شمار نمیآورند. برخی این مرحله را نوعی آمریکایی کردن یا آمریکایی شدن جهان میدانند که با تثبیت رهبری هژمونیک آمریکا همراه است. به هر حال، چه آنان که رویکرد بدبینانه و چه آنان که نگاه خوشبینانهای به مقولهی جامعه اطلاعاتی دارند، همگی به نقش و اهمیت کلیدی اطلاعات در جهان کنونی اعتراف میکنند.
باید گفت راهبرد مؤثر برخورد منفعلانه، جبههگیری بدبینانه و پذیرش خوشبینانه مهم نیست، بلکه موضع فعال و نقادانهی توأم با تعامل منطقی و هوشیارانه تأثیر گذار است، به گونهای که نخست به شناخت و تعریف درستی از این پدیده دست یابیم و آنگاه با توجه به شرایط موجود به بهرهگیری از دستاوردهای مثبت همت گماریم.
هویت
احساس هویت ترکیبی از همسانیها و تمایزها است. این ادعا که چیزی یا فردی هویتی ویژه دارد، بدین معناست که این چیز یا فرد مانند دیگر وجودها، دارای آن هویت است و در عین حال چونان چیز یا فردی متمایز، هویت و خاصیتی دارد. به بیان روشنتر، هویت یعنی کیفیت یکسان بودن در ذات، ترکیب و ماهیت و نیز یکسان بودن در هر زمان و همه شرایط. در هرحال، هویت داشتن یا یگانه بودن، دارای دو جنبهی متفاوت است: همانند دیگران بودن در طبقه خود و همانند خود بودن در گذر زمان .(Hekman,5-11)
هویت عبارت از نیازهای روانی انسان و پیشنیاز هر گونه زندگی اجتماعی است. اگرمحور و مبنای زندگی اجتماعی را برقراری ارتباط پایدار و معنادار با دیگران بدانیم، هویت اجتماعی چنین امکانی را فراهم میسازد. هویت اجتماعی نه تنها ارتباط اجتماعی را امکانپذیر میکند، بلکه به زندگی افراد هم معنا میبخشد. معناساز بودن هویت بر ساختگی بودن آن دلالت میکند. معنا خاصیت ذاتی واژهها واشیاء نیست، بلکه همیشه نتیجه توافق یا عدم توافق است. بنابراین، معنا میتواند موضوع قرارداد باشد و میتوان بر سر آن به مذاکره و گفتوگو نشست. پس هویت نیز چیزی طبیعی، ذاتی و از پیشموجود نیست، بلکه همیشه باید ساخته شود. انسانها باید همواره چیزها یا اشخاص راطبقهبندی کنند و خود را داخل آن طبقه قرار دهند. بیگمان فرهنگ را باید مهمترین و غنیترین منبع هویت دانست. افراد و گروهها همواره با توسل به اجزاء و عناصر فرهنگی گوناگون، هویت مییابند، زیرا این اجزا و عناصر توانایی چشمگیری در تأمین نیاز انسانها به متمایز بودن و ادغام شدن در جمع را دارا هستند.
فرهنگ در جوامع سنتی به خوبی از عهده انجام کار ویژه هویتسازی برمیآمد، چرا که توانایی و قابلیت تفاوت آفرینی و معنابخشی بسیار بالایی داشت. در چنین جوامعی فرهنگ نه تنها مرزهای شفاف و پایداری را ایجاد میکرد، بلکه در عرضه کردن نظامهای معنایی منسجم و آرامش بخش هم توانا بود. بنابراین، انسانهایی که در دنیای شکل یافته با فرهنگی معین قرارمیگرفتند، خود به خود و منفعلانه وارث هویت و نظام معنایی آماده و از پیش موجود میشدند و هرگونه زمینهی بحران هویت و معنا تقریباً از بین میرفت. این توانایی چشمگیر فرهنگ در عرصه هویتسازی و معنابخشی، در درجه نخست از پیوند تنگاتنگ فرهنگ با مکان و سرزمین ناشی میشد.
اما نفوذپذیری و فروریزی فزاینده مرزها به واسطه انقلاب اطلاعات و ارتباطات و ظهور جامعه شبکهای و اطلاعاتی، فضای امن و خلوت فرهنگها را نیز از بین میبرد و در فضای بسیار فراخ زندگی اجتماعی فرهنگهای مختلف به آسانی گسترش و جریان مییابند. تمامحوزههای استحفاظی درهم میریزند و هر فرهنگی نیز به ناچار در فضایی قرار میگیرد کهعرصه حضور و ابراز وجود فرهنگهای دیگر هم هست. در چنین دنیای بدون مرزی، اجزاء و عناصر مختلف فرهنگی به صورتی گریزناپذیر با هم برخورد میکنند و در کنار یکدیگر قرارمیگیرند، ثبات و «خلوص» فرهنگی کموبیش از بین میرود و نوسان، سیالیت و اختلاط جایگزین آن میشود.(گل محمدی 1380)
"استوارت هال" (1991) در مقالهای تحت عنوان «محلی، جهانی: جهانیشدن و قومیت» بر بعد تمایز هویتی در مواجههای محلی و جهانی تأکید میکند. او میگوید: زمانی که به اطراف جهان میروید، وقتی متوجه میشوید دیگران چه هستند، پس میفهمید، آنها چه نیستند؛ در نتیجه اینکه شما چه هستید، معنا پیدا میکند. بنابراین هویت، دائماً در یک چشمانداز نبودن، یعنی مشابه نبودنها و اساساً یک نگاه منفی و یا سلبی معنا مییابد. او معتقد است با ظهور جهانیشدن، روابط و هویت فرهنگ ملی بریتانیا، در حال از بین رفتن است. البته به نظر میرسد، هال به جنبههای بازگشتی هویت که در بستر مواجهه با دیگری شکل میگیرد و موجب نوعی بازگشت به خود میشود، توجه نکرده است.(عاملی، 1383)
جامعهی اطلاعاتی
دسترسی مداوم به رسانههای جدید در همهی ساعات شبانهروز عنصر بسیار مهمی در تجربه زندگی بشری است که فقط در جامعه اطلاعاتی امکانپذیر شده است.
فنآوری اطلاعات در پگاه هزارهی سوم و در سپیده دم قرن بیست و یکم آنچنان تند و پرشتاب پیشرفت کرده که باورِ آن دشوار است. فنآوری اطلاعات، جهانگیر شده و به تعمیق سلطهی خود بر جهان ادامه میدهد بهطوری که سازمانها و نظامهای اجتماعی بدون بهکارگیریِ مظاهر و نمودهای آن به سختی میتوانند به حیات خود ادامه دهند.
ظهور جامعه اطلاعاتی باعث شده است که امکان پردازش اطلاعات، برقراری ارتباطات و کنترلِ کلیه جنبههای زندگی جامعه و رفتار اجتماعی فراهم شود. (Beniger, 436)
در جامعه اطلاعاتی انسانها به مدد تکنولوژیهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی خود میتوانند بهطور مداوم و 24ساعته مصرف کننده و در عین حال تولید کننده پیام و اطلاعات (به ویژه در اینترنت) باشند. امری که در گذشته، سابقه نداشته است و فراگیری رسانهها نه تنها جامع و گسترده و جهانی نبوده، بلکه یک طرفه و از رسانه به مخاطب بوده است. کنش متقابل مخاطبان و رسانهها و تولیدکنندگان و مصرف کنندگان اطلاعات در جامعه اطلاعاتی با سرعت غیرقابلانکاری فراگیر شده است.
جامعه اطلاعاتی، از بعد اقتصادی، با اقتصاد مبتنی بر اطلاعات تعریف میشود. اقتصاد مبتنی بر اطلاعات اساساً نوعی اقتصاد خدماتی است که با اقتصاد صنعتی و کشاورزی که در زمره اقتصادهای تولیدی هستند تفاوتهای کلی دارد. پدیدهی صنعتزدایی در کشورهای پیشرفته صنعتی، بازتابی از ظهور اقتصادهای اطلاعاتی در این کشورهاست. در نظامهای اقتصادی پیشرفته، کسب و کارهای خدماتی مبتنی بر اطلاعات و دانش، روز به روز در موقعیت بهتری قرار میگیرد. به گونهای که میتوان گفت «امروزه برای بازارهای جهانی ادامه فعالیت بدون مدد گرفتن از قدرت رایانهها (کامپیوترها) و سیستم مخابرات امکانپذیر نیست. ثروتمندترین کشورهای امروز جهان آنهایی هستند که بیش از دیگران از ساختار نوین اطلاعاتی جهان بهرهمند هستند. (محسنی،1375،ص 40)
تعریف فرهنگی جامعهی اطلاعاتی
فرهنگ کنونی، به طور آشکار نسبت به تمامی دورههای پیشین دارای اطلاعات بیشتری است. ما در محیطی لبریز از رسانهها زندگی میکنیم، به این معنا که زندگی امروزی اصولاً پیرامون نمادسازی امور، مبادله و دریافت و... [پیامهایی درباره خود و اطرافیانمان] دور میزند. این امر به خاطر تأیید پدیدهی انفجار نشانهسازی است که براساس آن، برداشت بسیاری از نویسندگان این است که ما در حال ورود به «جامعه اطلاعاتی هستیم». ( وبستر،1380،صص 52-53)
کلمات کلیدی :